مامور و دامدار
نوشته شده توسط : یونس کاکوان

مامور کنترل مواد مخدر به یک دامداری در ایالت تکزاس امریکا می رود و به صاحب
سالخورده ی آن می گوید:
"باید دامداری ات را برای جلوگیری از کشت مواد مخدربازدید کنم." دامدار، با اشاره
به بخشی از مرتع ، می گوید:
"باشه،  ولی اونجا نرو.". مامور فریاد می زنه:"آقا! من از طرف دولت فدرال اختیار
دارم." بعد هم دستش را

می برد و از جیب پشتش نشان خود را بیرون می کشد و با افتخار نشان دامدار می دهد و
اضافه می کند:
"اینو می بینی؟ این نشان به این معناست که من اجازه دارم هرجا دلم می خواد برم..در
هر منطقه ای...
بدون پرسش و پاسخ. حالی ات شد؟ میفهمی؟"

دامدار محترمانه سری تکان می دهد، پوزش می خواهد و دنبال کارش می رود.

کمی بعد، دامدار پیر فریادهای بلند می شنود و می بیند که ماموراز ترس گاو
بزرگ وحشی
که هرلحظه
به او نزدیک تر می شود، دوان دوان فرار می کند.

به نظر می رسد که مامور راه فراری ندارد و قبل از این که به منطقه ی امن برسد،
گرفتار شاخ گاو خواهد شد. دامدار لوازمش را پرت میکند، باسرعت خود را به
نرده ها می
رساند واز ته دل فریاد می کشد:" نشان. نشانت را نشانش بده !"

خرد و خرافه حكامي هستند كه در يك اقليم نميگنجند.

 





:: بازدید از این مطلب : 170
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
جلیل غدیری در تاریخ : 1389/11/20/3 - - گفته است :
با سلام

سربلند باشید.

پاسخ:متشکرم استاد عزیز.

/weblog/file/img/m.jpg
جلیل غدیری در تاریخ : 1389/11/20/3 - - گفته است :
با سلام

سربلند باشید.


پاسخ:متشکرم استاد عزیز.


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: